احمد سنچولی
چکیده
ویلیام امپسون (1984-1906م) ابهام را جزو عوامل ذاتی شعر و زمینهساز واکنش خواننده میداند. از نظر او هر نوع تمایز جزیی زبانی ولو ناچیز که زمینهساز واکنش خواننده شود، از مصادیق ابهام به حساب میآید. بنابراین علاوه بر پیچشهای زبانی، برخی از شگردهای بلاغی نیز که ذهن مخاطب را با خود درگیر کرده و موجب واکنش او میگردد، از عوامل ابهام-آفرین ...
بیشتر
ویلیام امپسون (1984-1906م) ابهام را جزو عوامل ذاتی شعر و زمینهساز واکنش خواننده میداند. از نظر او هر نوع تمایز جزیی زبانی ولو ناچیز که زمینهساز واکنش خواننده شود، از مصادیق ابهام به حساب میآید. بنابراین علاوه بر پیچشهای زبانی، برخی از شگردهای بلاغی نیز که ذهن مخاطب را با خود درگیر کرده و موجب واکنش او میگردد، از عوامل ابهام-آفرین سخن به شمار میآید. بر پایة این نظریه، مقولة ابهام در غزلیات سعدی به دو دستة ابهامهای هنری و ذاتی و ابهامهای زبانی و عارضی تقسیم میشود. ابهامهای هنری و ذاتی به دستگاه بلاغی بهویژه صور خیال و برخی صنایع ادبی شعر او مربوط میشود و ابهامهای عارضی شامل برخی عوامل زبانی و مقولههای فرهنگی و اجتماعی است. از آن جا که سعدی عواطف و احساسات خویش را صادقانه، روشن و طبیعی با مخاطب خویش در میان میگذارد، خواننده متوجه ابهام در کلام او نمیشود. بیان او به اندازهای روشن و طبیعی است که احساسات و عواطفش را به روشنی بیان مینماید و ابهامهایی از نوع گیجی و سردرگمی که نشانگر عدم وقوف شاعر بر افکار خود باشد، در شعر او یافت نمیشود.